گزارش صعود قله «مُل خروسی»
فارس-مرودشت-سیوند
1394.09.13

 

مشخصات برنامه

عنوان برنامه : صعود مشترک قله ی «مُل خروسی»
نوع برنامه : صعود قله
سطح برنامه : کوهنوردی سبک

مبدا حرکت : شیراز - مرودشت
مدت زمان برنامه : یک روز
تاریخ اجرای برنامه : سیزدهم آذرماه1394 

استان : فارس
شهرستان : مرودشت
روستا : سیوند

تعداد نفرات : 21 نفر
سرپرست : آرتا مصفا

ارتفاع قله : 2730 متر
طول جغرافیایی قله : "32 '50 °52 E
عرض جغرافیایی واپر : "25 '9 °30 N

فاصله تا نزدیکترین آبادی : 15 کیلومتر از آخرین نقطه جاده خاکی تا سیوند
وضعیت هوا در زمان اجرای برنامه : کاملا صاف
پوشش گیاهی منطقه : درختان بنه، کیالک، بادام کوهی، ارژن، کَهکُم و انواع بوته های گون
پوشش جانوری منطقه : گراز، خرس، کفتار، شغال، روباه، خرگوش،،، لاک پشت و انواع گوناگونی از مار و مارمولک و پرندگانی همچون زاغ نوک قرمز، کبک، بلبل کوهی، سهره، تیهو، دارکوب و دال.

بهترین فصل صعود : از اوایل پاییز تا اواخر بهار
چشمه های موجود در طول مسیر : چشمه تقرگی ("18 '9 °30 N و "24 '51 °52 E)
جانپناه و پناهگاه : بدون جانپناه و پناهگاه مصنوعی
وضعیت آنتن دهی همراه اول : در بیشتر طول مسیر - تقریبا بدون قطعی 
وضعیت آنتن دهی ایـــرانسل : در بیشتر طول مسیر - تقریبا بدون قطعی

نزدیکترین مراکز امدادی : پایگاه امداد جاده ای ابتدای تنگه خشک - 10 کیلومتر از آخرین نقطه جاده خاکی
وسایل شخصی مورد نیاز : چراغ پیشانی، کیت کمکهای اولیه و دیگر ملزومات برنامه های یک روزه
وسایل گروهی : زیر انداز ، چراغ خوراک پزی


شرح برنامه :

صبح روز جمعه سیزدهم آذر ماه 1394 هجده نفر از همنوردان راس ساعت 6 از شیراز حرکت خود را به سمت سیوند آغاز نمودند. سیوند در کیلومتر 75 بزرگراه شیراز اصفهان قرار دارد. دو نفر دیگر از همنوردان نیز توسط یک خودرو شخصی از مرودشت عازم شدند و من هم سیوند بودم.

ساعت 07:15 دقیقه با ملحق شدن همنوردان بر سر تقاطع سیوند، عازم تنگه خشک شدیم و حوالی ساعت 08:00 به آخرین نقطه مسیر ماشین رو در تنگه خشک رسیدیم. (جهت اطلاع از این مسیر اینجا را کلیک کنید)

شب گذشته کمی باران باریده بود. زمین کمی مرطوب و هوا بینهایت لطیف شده بود. تابش خورشید صبحگاهی هم، چنان انرژی مثبتی را در جسم و جانمان میدمید که گویی هیچ چیز در دنیا خلاف میل ما نبود. با توجه به زمان و سبک بودن برنامه، صبحانه را در همان ابتدای مسیر صرف کردیم و پس از حدود نیم ساعت کوهپیمایی را از یالی که در جهت جنوب(هنگامی که رو به انتهای تنگه خشک می ایستیم، سمت چپ) ما قرار داشت آغاز کردیم. در کف رودخانه ی خشک یک کتیبه ی سنگی تاریخی وجود دارد که در اطراف آن سنگ نوشته هایی با خط کوفی به چشم میخورد. از کتیبه ی سنگی بازدید کردیم و مسیر را از روی یال مذکور و از لابلای درختان انبوه بنه و کیالک و کَهکُم در پیش گرفتیم. با توجه به عبور دامها تشخیص پاکوب اصلی کمی سخت بود ولی با توجه به اینکه بدون عبور از آبریزهای سمت چپ و راست، یال را باید تا انتها طی میکردیم، کار برای ما آسان شده بود.

 

همچنان پیش رفتیم تا به جایی رسیدیم که در سمت چپ و راستمان کتیبه های سنگی همسانی با عرض زیاد، ارتفاع کم و شیب کم وجود داشت و در روبرو، یال در بین آنها به پایان رسیده و به دشتی وسیع در ادامه ملحق میشد. از بین دو کتیبه عبور کردیم و بلافاصله پس از این عبور از پشت کتیبه ی سمت راست(در جهت غرب)، آبریزی را که کمتر از آبریزهای روبرو جلب توجه مینمود در پیش گرفتیم. حدود 10 دقیقه بعد به چشمه تِقِرگی رسیدیم.

مهمترین نشانه این چشمه سنگ بلند و تیزی است که در سمت راست آبریز و بر روی قسمتی از کتیبه قرار دارد که از پایین کوه هم با نگاه به جنوب غرب میتوان آنرا به خوبی مشاهده کرد. خود چشمه هم در کنار و سمت چپ آبریز پشت کتیبه قرار دارد.

اگر چه دیگر اثری از برگهای رنگارنگ پاییزی که تا هفته قبل جلوه ای متفاوت به تنگه خشک میداد نبود، ولی گویا همه چیز دست به دست هم داده بود که ما نهایت لذت را از زندگی ببریم؛
هوایی سرشار از طراوت،،، آفتابی که انگار دمایش را با سلیقه ی ما تنظیم کرده بودند،،، نسیم خنک و دلنشین پاییزی،،، آواز زیبای پرندگان،،، و از همه بهتر دوستانی که حضورشان جان تازه میبخشید.

ده دقیقه ای را در کنار چشمه کم آب، ولی دائمی تِقِرگی توقف کردیم و پس از آن با کمی تغییر جهت به جنوب(سمت چپ) و بالا رفتن از شیب پشت چشمه راهی قله شدیم. کمی جلوتر در فاصله ی 200-300 متری سمت چپ یک صخره سنگی با ارتفاع کم، در حدود 7-8 متر و عرض بیش 200 متر وجود داشت که در زیرش فرورفتگیهای مناسبی برای پناهگاه به چشم میخورد. در همین فاصله و در سمت راست را هم صخره ای که تقریبا بر صخره ی قبلی عمود بود و ارتفاع بیشتری داشت در بر گرفته بود. در مقابل هم یالی پوشیده از سنگهای روشن و گونهای بزرگ به چشم میخورد که از میان این دو صخره تا خط الراس ادامه داشت.

حرکت را از روی یال ادامه دادیم تا زیر خط الراس  ....
توقفی کوتاه کردیم. بادگیر، دستکش و کلاه ها را پوشیدیم و روی خط الراس رفتیم. با رسیدن به روی خط الراس بلافاصله 90 درجه ای به سمت راست(غرب) تغییر جهت دادیم و حدود 20 دقیقه بعد با دیدن سنگ چین قله، همه در کنار هم قرار گرفتیم و با خواندن سرود راهی قله شدیم.

ساعت 12:00 بود.
هوا کاملا صاف و پاک بود. آنقدر پاک که تمام مناظر و کوه های اطراف را میشد به وضوح دید. قله های رنج و ریز بلند(برم فیروز) با قامت سفیدشان انگار در قابی شیشه ای درست در مقابل ما قرار گرفته بودند. واپر، آق داغ، کوه حسین، دراک، کوه سرخ، کوه شهرک و ... همه و همه با جلوه های زیبایشان خاطرات خوب گذشته را در ذهنمان زنده میکردند.
واقعا دنیا همه چیزش زیبا شده بود ....

 

به اتفاق دوستان چند عکس روی قله گرفتیم و از پشت قله(غرب) پایین رفتیم و با حرکتی نیم دایره ای از زیر قله، به سمت راست(تنگه خشک) مایل شده، کم کم به شمال و سپس به شرق تغییر جهت دادیم. با کمتر شدن سرعت باد، طی یک توقف کوتاه کمی تغذیه کردیم و با کم کردن ارتفاع به سمت گردنه ای که در جهت شرق ما و کمی پایینتر به خوبی دیده میشد، ادامه مسیر دادیم. با عبور از گردنه ی اول، باز هم با گردنه ای مشابه روبرو میشویم. در جایی میان این دو گردنه و در مکانی وسیع و کمی سبز از ساعت 13:45 تا 15 جهت صرف ناهار توقف کردیم.

 

در ادامه طوری که گردنه دوم درست در سمت راست ما قرار میگرفت، مسیر را بدون کم و زیاد کردن ارتفاع و از روی گردنه ی کوچکتری که زیاد به چشم نمیامد و زیر دست گردنه ی بالایی بود در پیش گرفتیم و پس از آن با قرار گرفتن در شیبی تند، همچنان در جهت شرق تا جایی پیش رفتیم که آبریز مقابل را رد کرده و روی یالی قرار گرفتیم که در ابتدا از آن صعود کرده بودیم. از روی یال عازم پایین شدیم و در بین راه هم کمی کیالک خورده و نهایتا راس ساعت 17:00 به ماشینها رسیدیم. ده دقیقه ای سرد کردیم و عازم منزل شدیم. 

 

به این ترتیب برنامه با موفقیت و سلامتی اجرا شده و به پایان رسید.
در پایان ضمن تشکر از تمامی اعضای شرکت کننده در این برنامه به خاطر همکاری و همراهی خوبشان، برای تمام دوستان گرامی سلامتی و سربلندی را آرزومندم.